رونیکارونیکا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

گل زندگی

واکسن دو ماهگی

روز شنبه نهم شهریور ماه  رفتیم مرکز بهداشت نبی اکرم . قدت شده بود 56 سانتی متر و وزنت 5 کیلو شده بود . واکسنای دو ماهگیت هم زدی که واکسن هپاتیت کمیاب شده بود رفتیم بیمارستان پیش خانم زنگویی بهت زد خیلی گریه کردی بابا هم اونجا شیفت بود که اومد تو واکسیناسیون تو رو دید . بعد از اون اومدیم خونه خیلی بیقرار بودی و تب کردی. ...
12 شهريور 1392

مسافرت مامان جون

من 2روز خونه مامان جون بودم چون بابا همش شیفت و من نمی ذارم شبا بخوابه.دیشبم خونه مامان جون تا صبح بیدار بودم.مامان جون ساعت 11شب منو حموم داد چون صبح ساغت 8 میره شیراز دلم براش تنگ میشه
7 شهريور 1392

امدن مهمون

امروز به مناسبت روز پزشک مامان جون برا بابا ماهی پلو درست کرد و بابا جون واسمون اورد.عصر چون عمه و دختر عمه ها می خواستن بیان مامان جون اومد خونمون.قراره مامان اسما واسه بابا کیک بخر شب بریم خونه عمه فریده
1 شهريور 1392

بابا روزت مبارک

امروز 1شهریور روز پزشک.مامان منو برد خونه مامان جون .بعدش رفت برا بابا هدیه خرید و اومد دنبال من رفتیم خونه هدیه رو به بابا دادیم
1 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل زندگی می باشد